Getting My بهاء كي كارد To Work
Getting My بهاء كي كارد To Work
Blog Article
هناك عدد أقل من الهياكل الوسيطة، كما انخفض بشكل كبير عدد ثغرات الفساد التي يعاني منها المجتمع العراقي
كما أدت إلى تسريع عمليات الدفع والتحويلات المالية، وبالتالي زادت من كفاءة النظام المالي بأكمله.
[۱۸۸] هرچند این برابر انگاشتن به معنی حذف جنسیت در تمایز مقامها نیست.[۲۱]:۱۷۶ آموزههای او طرفدارِ جدی آزادی زنان است.[۱۸۹] او بسیاری از رسومات تبعیض آمیزِ علیه زنان همچون ازدواج موقت، نامزدی یا ازدواج اجباری، ازدواج دختران زیر پانزده سال، و سه طلاقه کردن را منع میکند.[۱۹۰] بعضی آموزههای دیگر بهاءالله در ارتباط با زنان به تدریج و توسط جانشین و مفسر رسمی آثارش، یعنی عبدالبهاء بیان مطرح و اجرا میشوند. تکهمسری[ح] و دادن اولویت حق تحصیل به دختران دو نمونه از این مواردند.[خ][۱۹۴] زنان میتوانند در تمام موسسات بهائی به جز بیت العدل اعظم عضو شوند[د][۱۹۵] بهائیان موظف به نوشتن وصیتنامه اند و طبق کتاب اقدس میتوانند به هر نحو اموال خود را مابین ورثه تقسیم کنند. در صورت نبود وصیتنامه[۱۹۶] احکام ارث در کتاب اقدس نوعی توازن نمادین را بیان میدهند نه برابری کامل. به عنوان مثال در صورت نبود وصیتنامه خانه به وارثان مذکر ارث میرسد و جواهرات مادر (که آن زمان ارزش بالایی داشتند) به دختران ارث میرسند.[۲۱]:۱۷۲–۱۷۳
كراسة شروط شقق جنة مصر للإسكان الفاخر في المحافظات.. اعرف رابط التقديم
إن منهجه المبدئي في تطوير صناعة الخدمات المالية والتزامه بالتميز يجعله لاعباً رئيسياً يقدم مساهمة كبيرة في تشكيل المشهد المالي الحديث في العراق.
[۲۱] سهسال بعد برای بابیها بسیار سخت گذشت. بسیاری از بابیها در مازندران، نیریز، و زنجان توسط نیروهای حکومت محاصره و قتلعام شدند. حکومت سید علیمحمد باب را نیز پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و «کتاب بیان» را در بنیانگذاری دینی جدید نوشت اعدام کرد.[۶] بهاءالله از درگیری بابیان در نیریز و زنجان ناراضی بود و آن را بر ضد مشیت الهی میدانست.[۲۲]:۵۰۴
بهطور خلاصه، ظهور تدریجی وحی شرح و اضافاتی است بر تعالیم ویژهٔ اسلامی در مورد نبوت (پیامبری). تفاوت اصلی در این است که در تعالیم اسلامی، سلسلهٔ پیامبران با آدم آغاز و با محمد پایان مییابد. در دیدگاه بهائی این سلسله یک دورهٔ کامل نبوت را تشکیل میدهد و با دعوت باب به سال ۱۸۴۴ یک دورهٔ جدید به نام «دورهٔ تحقق» آغاز شده است. این دیدگاه بهائی مشابه دیدگاه شیعه است که با وجود پایان نبوت توسط محمد، مرجعیت مطلق دینی توسط امامان معصوم ادامه پیدا میکند. آموزهٔ ادوار در تشیع اسماعیلی هم ممکن است تأثیر غیرمستقیمی از طریق مکتب شیخیه بر این دیدگاه بهائی داشته باشد. مهم است بدانیم که در تعالیم بهائی پایانیبودن نبوت محمد قبولشده است، اما امکان ظهور جایگاه جدید ارادهٔ الهی وجود دارد.
بهاءالله در بهاء عبد الحسين نهایت به درخواست بابیان برجسته که تأثیر تنشزدایی و ثباتبخشی وی را در بغداد ضروری میدیدند و به اصرار خانواده خود در بهار ۱۲۳۵ خورشیدی برابر با مارس ۱۸۵۶ به بغداد بازگشت.
إيلاف من لندن: فيما تصاعدت الانتقادت للقضاء العراقي الثلاثاء لانحيازه الى أصحاب السلطة فقد نددت منظمات بسجن ناشط وإطلاق سجين مدان بفساد وسط دعوات لمحاكمة المالكي.
میرزا حسینعلی، در خانوادهای از ملاکین منطقه نور مازندران، که با دربار قاجار ارتباط داشت در تهران متولد شد. او در جوانی گرایشهای دینی و عرفانی عمیق از خود نشان داد.[۵] او که با تفکر شیخی آشنا بود، به سال ۱۲۲۳ شمسی برابر با ۱۸۴۴ میلادی در ۲۷ سالگی، با دریافت یک نامه از سید علیمحمد باب به او ایمان آورد و به تبلیغ آموزههای او پرداخت.[۶] او درحالیکه عازم قلعه شیخ طبرسی بود در آمل توسط مأموران دولتی گرفتار چوب و فلک شد.[۷] او در گردهمائی بدشت لقب بهاء به معنی «شکوه یا جلال» را برای خود برگزید.[۸] و از آن پس با این عنوان شناخته شد.[۹] منبعی از انتشارات بهائی اشاره میکند که عنوان «بهاءالله» برای اولین بار در کتاب «بیان فارسی» توسط سید علی محمد باب ذکر شد.[۱۰] در بدشت قرةالعین لقب طاهره گرفت و هر یک از شرکت کنندگان به نامی جدید موسوم شدند و پس از پایان کنفرانس علیمحمد باب نامههای خود را به اسامی جدید شرکت کنندگان که میرزا حسنعلی در کنفرانس داده بود مرقوم داشت.
بهاءالله در سال ۱۲۷۱ خورشیدی پس از مواجه با تب و بیماری مختصر در سحرگاه ۲۹ ماه مه ۱۸۹۲ میلادی در ۷۵ سالگی در عکا درگذشت[۳۰][۳۱] و عبدالبهاء به وصیت بهاءالله جانشین او شد.[۶][۳۲]
يا ساكنين بقلبي لا عدمت لكم *** معنى لطيفا سرى معناه ضمن دمي
پیامبری که دلزده از مردمان به انزوای کوهستان پناه میبَرد و پس از دورانی تأمل و تفکر در احوال خویش و جهان با پیامی نوبنیاد و آیین شکن به جهان مردمان بازمیگردد تا آنان را از پیام نوین خویش آگاهی دهد و در مقابل، تحقیر و رنج را برای خود باز خرد.[۹۷]
[۱۱۳] به گفته القان دولت عثمانی کوشش داشت ثابت کند که بهاءالله ا دعای مقام مهدویت دارد. اما در واقع بهاءالله هرگز ادعای مهدویت نداشت. برداشت مقام بهاءالله از مقام خود ماوراء مفهوم نبوت یا پیامبری در اسلام بود. وی خود را مظهر ظهوری الهی میدانست.[۱۱۷]